کد مطلب:141845
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:135
شهادت حجاج
ابن شهر آشوب و دیگران گفته اند: وقتی كه روز دهم محرم شد و جنگ آغاز شد، حجاج بن مسروق جعفی به نزد امام حسین علیه السلام آمد و برای ورود به میدان اجازه خواست. امام به او اجازه داد. [1] پس از شهادت انس، حجاج وارد میدان جهاد شد، و پس از نبردی خونین در حالی كه محاسن شریفش به خون چهره اش رنگین شده بود، به نزد امام بازگشت و گفت:
«أقدم حسینا هادیا مهدیا
الیوم تلقی جدك النبیا
ثم اباك ذالندی علیا
ذاك الذی نعرفه وصیا [2] .
ای حسین! ای امامی كه هم هدایت یافته ای و هم دیگران را هدایت می كنی و امروز جدت پیامبر را ملاقات خواهی كرد،
سپس پدرت علی را كه صاحب فضل و جود و احسان است، آن عزیزی كه ما او را وصی رسول و جانشین بر حق او می دانیم».
سپس امام علیه السلام به او فرمودند: «نعم، و انا القاهما علی اثرك؛ آری، من هم آن دو (بزرگوار) را پس از شما ملاقات خواهم كرد» او بار دگر رهسپار میدان رزم شد و پس از نبردی افتخارآفرین به شهادت رسید. [3] در زیارت ناحیه مقدسه چنین آمده: «السلام علی الحجاج بن مسروق الجعفی» [4] .
درسی كه می توان گرفت: در این كه برخی از یاران قدری می جنگیده اند و سپس باز به سوی امام بازمی گشته اند، سری نهفته است؛ از جمله:
1. علاقه وافر نسبت به امام، آنها را به مركز و قطب عشق فرامی خواند؛
2. این بازگشت را برای تجدید عهد و میثاق انجام می دادند؛
3. و خود تجدید قوا با رؤیت امام را آرزو می كردند كه برآورده می شد؛
4. غرض برخی چون «عابس» این بود كه امام او را به شمار آورد، و جهاد و شهادت او را بپذیرد.
[1] ابصار العين، ص 152.
[2] مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 103.
[3] مقتل الحسين مقرم، ص 224.
[4] اقبال الاعمال، ج 3، ص 345.